خب سلام.
از اونجایی که همه ی وبلاگ های قبلیم رو پاک کردم،این وبلاگ رو ساختم که تا آخر شهریور سال ۹۰، یعنی تا آخر فرزانگانی بودنمون، بمونه!
این اولین پستمه دیگه... نظر یادتون نره.
منم میخوام واسه ی اولین پستم، همه ی خاطره قشنگای ۵/۲ رو خیلی کوتاه بنویسم تا یادمون بمونن!

خب اولش اینطوری بود که ما دومه شدیم... یه دومه ی ۵/۲ی فرزانگانی...
بعد با تک تک معلمامون آشنا شدیم...
بعد هم هروز خانوم جمعه ای میومد و جاهامون رو عوض میکرد...
بعد هم که کارسوق و ...
دهدست میگفت:کارتون خوبه...
ریحانه:علمی پس این تحقیقا چی شد؟
مسابقه علمی...
نمایشگاه آفتاب...
همایش من یک دختر هستم...
امتحان ریاضیا...
امتحانای ترم اول...
ناکار شدن ملیکا خانوم...
کتاب بچه ای که صداش میکردن اوهوی!
بازی استقلال و پرسپولیس...
نقاشی روی پارچه با موضوع ۲۲ بهمن...
کارهای حرفه...
جشنواره ی رنگ سرکاری...
شیرجه ی ملیکا خانوم تو بغل خانوم جمعه ای...
حلقه...
جشن بهارانه...
آب بازی ها...
تکالیف نوروزی...
والیبال ساحلی پشت تور والیبال...
قرار تو پارک سید جمال الدین اسد آبادی...
پروژه های هنر تو روز دوشنبه...
خدافظی سوما!!!
خدافظی از خودمون و کلاس قشنگمون...
ثبت نام کلاس های پنج شنبه...
امتحانای ترم دوم...
کارنامه های قشنگمون...
و...
پایان دومه بودن و مقنعه ی طوسی زدن و خدافظی از خیلی ها...

     پ.ن:بازم میگم، نظر فراموش نشه ها...منتظرم.